متخصص سلامت من خاطرات زيادي از زمان دانشجويي و جبهه در ذهن دارم؛ در دوران دانشجويي درس ميخواندم و در جبهه هم حضور فعال داشتم و در جهاد دانشگاهي كار ميكردم. در ميان بيماراني كه ويزيت ميكرديم، علاوه بر ايرانيها، عراقي هم بودند...
يادم است يك بار سرهنگ عراقي مجروحي را به اورژانس آوردند كه ميخواستيم برايش سرم بزنيم ولي اصرار ميكرد به من خون ايراني نزنيد!
يادم است يك ماه در محدوده قصرشيرين در تيررس عراقيها بوديم، بهطوري كه عراقيهايي كه روي بلندي ايستاده بودند را ميديديم. واقعا پزشكاني كه در جبهه خدمت ميكردند، روحيه بالا و شخصيت والايي داشتند و اميدوارم جامعه زحمات اين عزيزان را فراموش نكند.
من اعتقادم اين است كه معلم در زندگي نقش برجستهاي همانند پدر دارد و به دانشجويان عزيز توصيه ميكنم وقت را غنيمت بدانند و از زمان حداكثر استفاده را ببرند و مطالب را به خوبي درك و مطالعه كنند چون با جان انسانها سروكار دارند و جان مردم بعد از خدا در دستان اين عزيزان (پزشكان آينده) است. دانشجويان پزشكي بايد سعي كنند در كار و زندگي شخصي نظم داشته باشند، چون در پزشكي ثانيهها تعيينكنندهاند و اگر نظم نداشته باشيم، ممكن است جان بيمارمان از دست برود. وقتي يک بيمار به شما مراجعه ميكند، او را مثل خواهر، برادر، پدر يا مادر خودتان بدانيد و به اخلاقيات توجه كنيد چون اين باعث تهذيب نفس شما ميشود و در نهايت اينكه زكات علم، يک دهم است و اگر روزي متخصص شديد، بايد زكات علم بدهيد و از هر 10 بيمار كه ويزيت ميكنيد، يك بيمار را رايگان درمان كنيد.